بَیانِ عَیان



خواجه نصیر الدّین طوسی (روانش پاک باد)  می ‏فرماید:

عارف چون از خودش ببُرد و متّصل به حقّ گردد، تمام قدرت‏ها را مستغرق در قدرت او می ‏بیند . و تمام علوم را مستغرق در علم او می ‏بیند که هیچ ‏چیز از موجودات از آن پنهان نیست و تمام خواسته ‏ها را مستغرق درخواست او می ‏بیند . در این حال حقّ تعالی چشم او می شود که با آن می ‏بیند، و گوش او می ‏شود که با آن می ‏شنود، و قدرت او می‏ شود که با آن کار می کند، و علم او می‏ شود که با آن می داند، و وجود او می شود که با آن ایجاد می‏ کند و بنابراین در آن هنگام، عارف به اخلاق خداوند مُتخلّق می ‏شود.

نقل از رساله لقاء الله (مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی)، ص 39و40

 


چاشنی یک: 

|دعایی موثر در رفع حاجت|

آیت الله مبشرکاشانی:

روزی مشکلی برای مرحوم معزّی پیش آمد وخدمت آقای کشمیری رسیدیم، پرسید: برای رفع مشکلم چه کنم فرمود: روزی دو مرتبه دعای یستشیر بخوان.  یک مرتبه بعد از نماز صبح و یک مرتبه اول شب، بعد از نماز، و فرمود: بمدت ده روز بخوان، نتیجه می‌گیری. پس از یک هفته به اتفاق حاج آقای معزّی خدمت آقای کشمیری رسیدیم. آقای معزی گفت: الحمدلله هنوز ده روز نشده، حاجتم روا شد.

مرحوم آیت الله کشمیری فرمود: این دعا آثار و برکات زیادی دارد و ادامه آن علاوه بر تقرب حضرت حق، برکات دنیوی از جمله برآورده شدن حاجات دارد و مرحوم قاضی سفارش بسیار به خواندن آن می‌کردند.

امام موسی صدر

 



نوشته ای زیبا در نقد نامه اخیر جناب یزدی به آیت الله العظمی شبیری زنجانی دام عزه

رومه اطلاعات، نهم آذر

اقول: فرد و سیستمی که اینگونه، بی محابا به یک مرجع تقلید باسابقه و عالِم (البته بدون دستگاه تبلیغاتی)، می تازد و ایشان را با اشاره ای، اینگونه تهدید و تحدید می کند، با طلاب جوان چکار می کند؟!!


قطعه ای از رساله سیر و سلوک، منسوب به مرحوم بحرالعلوم رحمة الله (با اندکی تغییرات):

. ظهور قوّه و وصول آن به سر حدّ فعلیّت، مانند هیزم و ذغال است که در آنها نیروی آتشین است، پس چون نزدیک به آتش شوند، حرارت در آنها تأثیر کند، و آنا فآنا بیشتر شود و به تدریج قوّه آتشین، نزدیک به فعلیّت گردد، تا ناگاه فعلیّت متحقّق و هیزم ِ تیره و ذغال سیاه، روشن و شعله‏ ور مى‏ شود. اما این، آغازِ ظهور فعلیّت است و تمام فعلیّت حاصل نشده و در بواطن آن، چوب بودن و  ذغال بودن، مخفى است و به اندک بادى، یا دورى از آتش . این فعلیّت . به حالت اوّل، عود مى‏ کند. . لهذا مجاهد راه دین . را ورود در عالمى () و ظهور فعلیّت آن، کفایت نمى ‏کند، چه هنوز بقایاى عالم سافل در زوایاى ذاتش کامن (پنهان) و به این سبب، به پاکان عالم بالاتر ناهمجنس و وصول به فیوضات و مراتب ایشان غیر میسّر. بلکه به اندک لغزشى یا قلیل تکاهلى در جهاد و سلوک، یا حصول مانعى در زمان اندکى، باز به عالم سافل راجع مى‏ شود . و أکثر صحابه حضرت سیّد المرسلین صلّى اللّه علیه و آله تا قرب جوار» ظاهرى آن جناب را داشتند، روشنى ایمان در ظاهر ایشان پیدا بود، اما چون آثار کفر و جاهلیت به طور کل، از ایشان برطرف نشده و در بواطن ایشان پنهان بود، به محض مباعدت (دوری) از خدمت آن جناب، آثار ذاتیّه ایشان، غالب و نور ایمان از ظواهر ایشان به باد تندِ حبّ جاه و مال و حسد و کینه، خاموش شد. از این جهت است که همین ترک ظاهر گناه، فائده ‏ای در نجات نمی ‏بخشد، بلکه باید ظاهر و باطن را تارک شد که: وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ .؛ گناه را چه آشکار باشد چه پنهان رها کنید: (سوره الأنعام، آیه 120)

 



یکی از صفات خداوند، "عزیز" است؛ یعنی آنچنان بر مخلوقات رفعت و برتری ِ وجودی دارد که کسی را یارای آن نیست که بر ذات ایشان وقوف و آگاهی پیدا کند. آنچنان دارای مرتبه والایی است که هر کسی طمع در آن مراتب کند، جملگی بسوزد و نیست شود. 

تنها می توان به صفات خداوند ـ آنهم در حد وسع وجودی - آراسته شد و آن ها را شناخت، بدان معنا که هر کسی بنابر میزان پاکی نفس اش، به مرتبه ای از کمال صفاتی حق پی خواهد بود.


ن  نیز از این جهت، به صفت "عزیز" متصف می شوند چراکه زن، مظهر لطافت، زیبایی، محبت و عشق است و هر کسی نمی تواند و لایق نیست که در حریم او پا گذارد. زن، ذاتا دارای صفت عفت و حیاست، و تنها یک نفر است که شایستگی دارد در حریمش داخل شود و آن، شوهر اوست.


زن و دختری که در خیابان و کوی و برزن، خود را در معرض دید هزاران چشم ناپاک قرار می دهد و حتی با ایشان مجالست و همنشینی می کند، خود را ارزان فروخته است! آیا او نمی داند کسانی که بدون هیچ نشان لیاقتی از عقل و ایمان، به او نزدیک می شوند، تنها برای لذات خودشان، تظاهر به عشق و دوستی می کنند، و هیچ بویی از محبت  وعشق نچشیده اند! 


امام محمد غزالی علیه الرحمة در کیمیای سعادت در مذمت نگریستن در حریم ن غریبه می فرماید: 

بدان که هر زن و کودک که اندر راهگذر پیش آید، شیطان تقاضا کردن گیرد که اندر نگر تا چگونه است؟». 

باید که با شیطان مناظره کند و گوید: چه نگرم؟ اگر زشت باشد رنجور شوم و بزهکار، و اگر نیکو بود چون حلال من نیست، بزهکار شوم و حسرت و رنج با من بماند، و اگر از پس وی فرا شوم عمر و دین به سر اندر دهم و باشد که به مقصود نرسم.» 



بیان عیان
ادامه مهارت های گفتگو: 

د) از دل سخن گفتن 

با رعایت مصالح ادب و اخلاق، برای رسیدن به ارتباط عمیق و شفاف، از صمیم دل و رُک سخن بگوییم. پرگویی نکنیم و به حواشی بی اهمیت نپردازیم.  صداقت و شفافیت را رعایت کنیم و نقاطی که مبهم و مخفی است را بیان کنیم. از تظاهر دوری کنیم و به دنبال اعاده یا حفظ پرستیژ یا شخصیت نباشیم. 


نکته ها: 

1. حرف دلمان را از زبان خود بگوییم نه از زبان دیگران! 

2. از تک گویی هایی که شگفتی دیگران را برانگیزاند، پرهیز می کنم!

3. برای جلب توجه و تظاهر صحبت نکنیم! 


ه)گوش دادن:

به جای شنیدن، گوش دهیم یعنی فقط صدا را در گوش خود نداشته باشیم بلکه تمام توجهمان را به فهم و درک سخنان طرف مقابل اختصاص دهیم. مهم آن است که فارغ از هرگونه قضاوت، فقط و وفقط گوش دهیم و درک کنیم که طرف مقابل، چه می گوید. شرط خوب گوش دادن این است که ذهنمان را ساکت کنیم، زمانی که او صحبت می کند، در صدد جواب و قضاوت نباشیم. بسیاری از مواقع، هنگام شنیدن سخنان طرف مقابل، توجه کافی نداریم و طرف مقابل را نگاه می کنیم اما اصلا در ذهن خود با او نیستیم و در حال زیر و رو کردن افکار خودمان هستیم. 


مهارت های گوش کردن موثر: 

1- حضور ذهن کامل! 

2- استفاده از پیام های غیرکلامی (تایید سر، نگاه کردن، نشان دادن احساس)!

3- تکمیل نکردن سخن گوینده ( که نشان از برداشت های ماست و با تکمیل کردن سخنان او، در حقیقت،  جلوتر از او راه می افتیم و این غلط است)!

4- داشتن آرامش ذهنی، آزادی دادن و قضاوت نکردن! 

5- پرسش به موقع از ابهام هایی که در صحبت های طرف مقابل یافته ایم.  

6- گفتن برداشت خود از صحبت های او به دلیل آنکه مفاهمه صحیح شکل بگیرد.  

7- برای شروع کردن صحبت، عجله نکنیم و پس از پایان یافتن صحبت های طرف مقابل،  فکر کنیم و به او نیز  فرصت دهیم تا آماده سخنان ما شود. 


و) پرهیز از شتاب 

1. به نوبت صحبت کنیم نه همزمان!

2. پیش از آغاز سخن، کمی مکث کنیم! 

3. برای اندیشیدن و بررسی کردن گفته ها و شنیده ها وقت بگذاریم! 

4. از گوش دادن لذت ببریم! 

5.برای خود زمانی در نظر بگیریم که برای فهمیدن به آن نیاز داریم! 

6.باور کنیم که آموختن به زمان نیاز دارد! 

7. از عکس العمل شتابزده و عجولانه در برابر دیگران احتراز کنیم! 


ز) تعلیق باور ها و فرضیات 

نظرها و علایق و باورهای انسان شکل دهنده اعمال و گفتار او هستند، اما همین امور می توانند در برخی مواقع ایجاد مشکل کنند و موجب سوءتفاهم ها، و مشاجرات بی پایان شوند. ما نباید در گفتگو، عینک خاصی را به چشم بزنیم تا در نتیجه، قاطعیت و جزم گرایی ما در برابر حرفهای طرف مقابل از بین برود. به وسیله گفتگو می توان، عکس العمل های ناخودآگاه و اتوماتیک و زنجیروار را که در اثر الگوهای ذهنی به وجود آمده اند، از بین برد . تنها در چنین صورتی است که می توان به روند تحول در گفتگو، امیدوار بود و هوای تازه مفاهمه را استشمام کرد!


نکته ها: 

1. پیش داوری هایمان را بشناسیم!

2. از سر عادت یا تجربه های پیشین قضاوت نکنیم و یاد بگیریم که تا از صحت قضاوت خود، مطمئن نشده ایم، آن را نگوییم! 

3. به رنگ خاکستری هم فکر کنیم و تنها دنیا و اعمال و گفتار دیگران را سیاه و سفید نبینیم! 

4. قضاوت هایمان را وارسی کنیم، حتما در آنها اشکالاتی را خواهیم یافت!



ح) جانب داری سازنده 
ریشه های نتیجه و رفتار خود را بیان کنیم. در این صورت، علت ابراز عقیده ما روشن می شود و مستدل تر جلوه می کنیم. احترام گذاشتن به دیگری آن نیست که انسان خود را با آنچه دیگری می گوید، وفق دهد و از نظر خود صرف نظر کند. چنین کاری نوعی تسلیم و دنباله روی است که با روح گفتگو منافات دارد. نباید به دلیل اینکه خودمان خالی از هر گونه نظر و عقیده ای هستیم، در گفتگوها تسلیم طرف مقابل شویم. 

نکته ها: 
دیگران را در روند تفکر خود سهیم کنیم به جای آنکه آنها را تنها در برابر محصول فکر خود قرار دهیم!
دیگران را تشویق کنیم تا با طرز دیدگاه و منشا آن آشنا شوند و راجع به آن سوال کنند! 
به دیگران در مورد تردیدهایمان بگوییم! 
باور کنیم،  پاسخی که مشترکاً آن را دریافته ایم، کامل تر از جوابی است که می توانستیم به تنهایی آن را بیابیم!
گاهی اوقات ممکن است نظراتمان برای دیگران عجیب باشد اما وقتی از دلایل و مناشیء آن سخن می گوییم، ورق کاملاً برمی گردد. 

ط) جویایی (نه فضولی) 
جویایی، فهمیدن به جهت بهبود روابط است، نه کنجکاوی و پیدا کردن نکاتی برای کوبیدن طرف مقابل. قصد جویایی، تلاش برای یافتن مشترکات است؛ همان مشترکاتی که زمینه ارتباط و همفکری انسان را فراهم می آورد. 

نکته ها: 
1- داشتن نگاهی نو و کنجکاو به طرف مقابل و طرز نگاه او به مسائل! 
2- پرسیدن مهمتر از جواب دادن است! 
3- سوالات صریح و ساده، می توانند به جواب های راهگشا برسند! 
4- می توان خود را در جایگاه طرف مقابل قرار داد!

ی) ناظر خویش بودن 
باید به خود، نقص ها، قوت ها و ویژگی هایمان آگاه باشیم. ما به آگاهی مدام نیاز داریم، یعنی آگاه بودن به خود و آنچه انجام می دهیم. باید بدانیم که در هر موضوعی که با دیگران گفتگو می کنیم، همه چیز را نمی دانیم. باید یاد بگیریم که در سیر گفتگو، دائما خود را ارزیابی کنیم.
 
نکته ها: 
گفت و گو فضایی را برای نظاره به تفکر جمعی و فردی ایجاد می کند!
به کنه باور ها و مواضع خود بپردازیم!
هدف گفتگو، سوال کردن از برنامه های قطعی تغییر ناپذیر و الگوهای فکری ثابت است. 


منبع: خلاصه ای از کتاب کوچک گفتگو، مرسده صادقی، انتشارات امام موسی صدر 



 مهارت های گفتگو:

 الف) یادگیرندگی: ما عالِم همه چیز دان نیستیم بنابراین نباید در گفتگو به فکر غلبه و شکست دادن طرف مقابل باشیم و سخن و کلام طرف مقابل را بی ارزش و غلط تلقی کنیم. گفتگو وقتی موفق است که بپذیریم: همه چیز را نمی دانیم». ما باید بپذیریم که در مورد موضوع هایی که فکر می کنیم به آنها مسلطیم، ممکن است طرف مقابل سخنی براند که تفکرات ما را دگرگون کند. به عبارت دیگر، نباید استاد سخنران همه چیز دان باشیم بلکه باید دانش آموز مشتاق یادگیرنده باشیم. آن وقت است که سکوت می کنیم تا یاد بگیریم و به طرف مقابل احساس امنیت می دهیم. 


نکته ها: حاضرم با چیزهای جدید آشنا شوم! بهتر از همه نیستم! قبول دارم که برداشت من، بخشی از واقعیت است نه ااماً همه آن (ترس از نرسیدن به واقع)! 

ب) احترام کامل: باید به نقطه ای برسیم که افراد را همان طور که هستند بپذیریم، نه آنگونه که ما از ایشان توقع داریم. باید خود را موقتا به جای او فرض کنیم و تصور کنیم که اگر در شرایط مشابه او بودیم، شاید همان خصوصیات را می داشتیم و همانطور فکر و عمل می کردیم. احترام به دیگری به معنای مسامحه گری نیست. احترام یعنی به زندگی او، از همان منظری بنگریم که او در آن بوده است نه از منظر خودمان. اصل واژه میز گرد در گفتگو دقیقاً به معنای برابری است چرا که هیچ کسی در میزگرد، بر دیگری برتری ندارد. 


نکته ها: می توانم تصور کنم، اگر به جای دیگری بودم، چطور زندگی می کردم و تجربه بدست می آوردم. تفاوت انسان ها با یکدیگر را می پذیرم! من، دیگر» بودن طرف مقابل را می پذیرم! مجال می دهم تا دیگران همانگونه که هستند به نظر برسند! 

 ج) گشودگی ذهن 

صداقت زمانی پدید می آید که دو یا چند نفر حاضر باشند در مقابل هم، دیدگاه های خود را بی پروا بگویند، سپس آماده شوند یکدیگر را از طرز فکر خود آگاه سازند و اجازه دهند افکارشان از دیگران تاثیر بپذیرد (دیوید بوهم). ذهن باز در گفتگو لازم است. گشودگی ذهن؛ یعنی مطمئن باشیم کسی در صدد آسیب رساندن و تحقیر ما نیست بر خلاف مجادله و بحث و مشاجره که دقیقا هدف، تحقیر شخصیت طرف مقابل است. در گفتگو باید با فراهم کردن حس امنیت برای طرف مقابل و شنیدن حرف های او بدون پیش قضاوت، و اعتماد به او، این حس را به او بدهیم که در امنیت و آزادی کامل است. این اعتماد دادن، قطعاً باعث می شود که او نیز با ما چنین رفتار کند. اگر فقط به اندازه چند دم و بازدم، به خود فرصت دهیم و تامل کنیم و بعد شروع به حرف زدن کنیم، فضای جنگ را به گفتگویی موثر تبدیل کرده ایم. گاهی اوقات ما با تعصب و نداشتن اطلاعات کافی، قضاوت هایی داریم که باعث عدم شکل گیری گفتگو می شود. اینجاست که باید احساس خطر کرده و با گشودن باب گفتگو، تمام نقاط مبهم را روشن کرد تا از قضاوت زودهنگام در امان ماند. شعار جهانی بهداشت در سال 2017 این است: افسردگی؛ بیا با هم حرف بزنیم!» 


نکته ها: برای داشتن یک ذهن باز در گفتگو، باید حاضر باشیم که با ایده های جدید آشنا شویم و موقتا از دیدگاه های شخصی خود فاصله بگیریم و آنها را معلّق کنیم! 


منبع: خلاصه ای از کتاب کوچک گفتگو، مرسده صادقی، انتشارات امام موسی صدر

* قسمت اول

* فیلم گفتگو در آپارات 


گفتگو، موضوعی بسیار مهم در زندگی انسان است چراکه انسان، موجودی اجتماعی است و بسیاری از پیشرفت ها و رفع نیازهای خود را در بستر ارتباطات اجتماعی سر و سامان می دهد. یکی از آسیب های روابط اجتماعی، اختلال گفتاری و رفتاری در حین گفتگوست. چه  بسیار زوج های جوان که از آداب گفتگو اطلاعی ندارند و چه بسیار ت مدارانی که با اشتباهات فاحش در حین گفتگو، سرنوشت ملتی را به تباهی می کشند. 

چه گفتگویی می تواند ما را نشاط ببخشد و اختلاف هایمان، جدال هایمان و تفاوت نگرش هایمان را حل کند یا حداقل بروز اختلاف ها را به طرز صحیحی مدیریت کند؟ آیا روش های گفتگوی سالم را یاد گرفته ایم و آن ها را به کار می بندیم؟ آیا در پایان گفتگوهایمان، می توانیم به نقطه مشترک خوبی برسیم یا تنها بر شدت اختلاف ها می افزاییم؟ چقدر از طلاق ها، اختلاف های خانوادگی و اجتماعی، ناشی از عدم یادگیری یا عدم به کار گیری مهارت های گفتگوی سالم است؟ آیا یک مبلغ دینی، یک دیندار، توانایی گفتگوی محترمانه را با دیگران دارد؟ آیا می تواند در برابر اختلاف سیلقه ها و دیدگاه ها، تمسخرها، توهین ها، و خود را کنترل کند و مسیر گفتگوی سالم را ادامه دهد؟ تا بتواند بیشتر موثر باشد؟ 

در بین همه موجودات هستی، این تنها انسان است که به معنای واقعی کلمه و از روی آگاهی، گفتگو می کند چراکه قدرت بر نطق، از عقلانیت سرچشمه می گیرد. 

همه انسان ها دوست دارند تا عاقل و منطقی به نظر برسند و در گفتگوها انواع و اقسام روش ها را به کار می گیرند که منطقی تر از طرف مقابل جلوه کنند. حتی اگر داد و فریاد هم می کنند، به خاطر آن است که فکر می کنند با داد و فریاد می توان منطق خود را بهتر اثبات کرد و قدرت بیشتری را از خود نشان داد. اما این نقطه آغاز اشتباه ماست که فکر کنیم، گفتگو یک میدان جنگ است که یا باید در آن پیروزمندانه از صحنه رقابت بیرون آمد یا خوار و زبون شد و از شرّ طرف مقابل، به فکر فرار افتاد. 


تفاوت گفتگو با بحث و مجادله:

یک. در گفتگوی واقعی به دنبال راه حل ها هستیم، اما در بحث، به دنبال به رخ کشیدن خود هستیم. 

دو. در گفتگوی واقعی، در پی یافتن پاسخ هایمان هستیم، اما در بحث فقط جواب طرف مقابل را می دهیم و بس.  

سه. گفتگو، یک بازی برد برد است که طرفین، پس از پایان آن، احساس رضایت دارند اما در بحث، همیشه یک نفر خود را شکست خورده می بیند چرا که هدف برنده شدن و غلبه بوده است.

چهار. در گفتگو، اصل بر برابری و احترام متقابل است اما در بحث، روی تفاوت ها و امتیازها نسبت به دیگری تکیه می شود. 

پنج. هدف از گفتگو، یافتن امکان ها و چشم اندازهاست اما هدف از بحث، دفاع از موقعیت خودمان است.


انواع گفتگو: 


الف) گفتگوی تصادفی: در حد بیان احساسات تصادفی و تقریباً بی هدف که در محیط هایی مانند اتوبوس، تاکسی و صف نان شکل می گیرد. البته نوعی همدلی و خالی شدن عقده ها در این گفتگو ها یافت می شود. 


ب) گفتگوی برنامه ریزی شده: با برنامه ریزی قبلی شروع می شوند مانند گفتگوی هیئت تحریریه یک رومه. 


ب1)گفتگوی بالنده: گفتگوهای برنامه ریزی شده بدون هدف و و موضوع از قبل تعیین شده که با هدف خاصی شروع نشده اما باعث رشد احساس و لذت می شود و همدلی و آگاهی را افزایش می دهد. 

ب2) گفتگوی هدف دار:گفتگوهای برنامه ریزی شده با هدف و و موضوع از قبل تعیین شده که با هدف خاصی شروع شده است. 



منبع: خلاصه ای از کتاب کوچک گفتگو، مرسده صادقی، انتشارات امام موسی صدر 



امام حسین علیه السّلام در فرازهای پایانی دعای عرفه می‌فرمایند: اِلـهى کَیْفَ اَسْتَعِزُّ وَ فِى الذِّلَّهِ اَرْکَزْتَنى، اَمْ کَیْفَ لا اَسْتَعِزُّ وَاِلَیْکَ نَسَبْتَنى». خدایا! چگونه عزت خواهم، درحالی‌که در خوارى (1) ثابتم کرده‌ای، و چگونه عزت نخواهم باآنکه به خود، نسبتم داده‌ای؟ (2) 

عُجب چیست؟

 حجت‌الاسلام ابو حامد محمد غزالی، در کیمیای سعادت می‌فرمایند: بِدان که عُجب ازجمله اخلاق مذموم است. رسول صلّی الله علیه و آله، (فرمود): "اگر معصیتی نکنید ترسم‏ بر شما از چیزی که بَتَر (بدتر) است از معصیت، و آن عجب است" و نیز فرمود: "اگر همی ‏خندی و به تقصیر خویش مُقرّ، بهتر از آنکه همی‌گریی و آن (گریه)، کاری دانی (به حسابش آوری)" و مطرّف (رض) گوید: "همه‌شب بخُسبم (بخوابم) و بامداد شکسته و ترسان باشم، دوست‏ تر دارم از آنکه همه‌شب نماز کنم و بامداد مُعجِب باشم" (3)، و بشر بن منصور یک روز نماز دراز می‏ کرد و یکی به تعجّب در عبادت وی می‏ نگریست، چون سلام باز داد گفت: "یا جوانمرد! تعجّب مکن که ابلیس مدت‌های دراز عبادت کرد و خاتمت وی دانی که چه بود!" 

بدان که عجب، بیماری است که علّت آن "جهل محض" است، پس علاج آن "معرفت محض" باشد. باید که تعجّب تو از فضل خدای تعالی بود که . تو را از عنایت خویشتن استخلاصی فرستاد و اگر پادشاهی اندر غلامان خود نظر کند، و از میان همه، یکی را خلعت دهد، بی ‏سببی و خدمتی که از پیش کرده بُود، باید که تعجّب وی از فضل مَلِک بُود که بی استحقاق، وی را تخصیص کرد نه (تعجب وی) به خود، پس اگر گوید: "مَلِک حکیم است و تا اندر من صفت استحقاق ندید، آن خلعت خاص به من نفرستاد"، گوییم: آن صفت استحقاق از کجا آوردی؟! همچنین اگر گویی: "مرا توفیق عبادت بدان داد که وی را دوست داشتم، گویند: "این دوستی اندر دل تو، که افکند؟!" 

جواب حقیقی آن است که تو راهگذر قدرتی و بس، و تو هیچ‌کس نه ‏ای! وَ ما رَمَیْتَ اذْ رَمَیْتَ و لکِنَّ اللّهَ رَمی‏ (4) آنچه کردی نه تو کردی که وی کرد، ولیکن چون حرکت پس از علم و قدرت و ارادت آفرید، پنداشتی که تو کردی! 

مطلب مرتبط: عجب از عجب (قسمت اول) 

پی نوشت ها: 

(1) خواری، به معنای مذموم آن نیست چراکه انسان خلیفه خدا و گوهر آفرینش است. خواری در اینجا، در برابر عزت و کبریایی خداوند معنا می‌شود؛ یعنی انسان به دلیل مخلوق بودن و صفت امکانی داشتن، در برابر پروردگار خود، ذاتاً دارای انکسار و خضوع است، چراکه تمام وجودش در احاطه خداست. 

(2) ترجمه از شیخ حسین انصاریان (پر توفیق باد) در پایگاه عرفان: Erfan.ir 

(3) بدان معنا نیست که عبادت و گریه را ترک کنیم و به‌غفلت و خواب مشغول باشیم تا از عُجب در امان بمانیم، بلکه بدان معناست که صفت عجب باصفت عبادت و بندگی در تضاد است و باید تلاش کرد تا آن صفت را از خود دور نمود تا به عبادت و ثنایی خالصانه‌تر رسید وگرنه خواب نیز اگر با غفلت همراه باشد، مذموم و مطرود است. 

(4) سوره الانفال، ترجمه آقای بهاءالدین خرمشاهی (پر توفیق باد)


رسانه "بیان عیان" 14 اصل را بنیان نهاده است که عمدتاً به "بهبود فضای زیست دینی" مربوط می شود. یکی از عوامل مهم انزوای دین در برخی لایه های جامعه، "نبود ِ فضای بهنجار زیست دینی" است. 

برخی دائماً می پرسند: چرا ایرانیان مسلمان، با این همه دعا و ثنا در مساجد و امامزاده ها و اماکن مقدسه، در مشکلات غوطه ورند اما کشورهای اروپایی، روز به روز در حال پیشرفت اند؟» یا : چرا مثلا آمار فساد، پرونده های قضایی، تصادف ها و . در ایران اسلامی، سر به فلک می کشد اما کشورهایی هستند، با اینکه مردم مسلمانی ندارند، اما گریبانگیر چنین معضلاتی نیستند!». 


پاسخ ساده است:


1- ایمان و دعا و ثنا، "اولاً و بالذات" به جهان واپسین (آخرت) مربوط می شود و دنیا پلی برای رسیدن به آن است، در حالیکه سعادت و رفاه دنیوی، نیاز به قانون مداری، نظم، برنامه ریزی و نظارت عمومی برای جلوگیری از شکل گیری و توسعه فساد دارد. 

مثلاً کسی که بیمار می شود، ابتدا باید به پزشک و طبیب متخصص مراجعه کند و البته فراموش نکند که آن پزشک، هر چه علم و تجربه دارد، از الطاف خداست. بنابراین می تواند در کنار رفتن نزد او، به دعا و استغاثه بپردازد، تا "لطف خدا" شامل حالش شود. 

اینکه یک بیمار، بدون مراجعه به پزشک، ابتدائاً به دعا و ثنای خدا بپردازد، در غالب موارد، به شکست قطعی و گاها، "مرگ آن بیمار" منجر می شود، چراکه توکل، کار خدا را به خدا واگذار کردن است، نه کار خود را به دوش خدا انداختن! 


این مضمون از حدیثی از امام صادق علیه السّلام مشخص می شود که فرمودند: خدای عزّ و جلّ به حضرت داود علیه السّلام وحی فرستاد که هیچ یک از بندگانم بدون توجّه به احدی از مخلوقاتم، به من پناهنده نشود که من بدانم که نیّت و قصد او همین است، سپس آسمان‏ها و زمین و هرکه در آنهاست با او نیرنگ بازند، جز آنکه راه چاره از میان آنها را برایش فراهم آورم و هیچ یک از بندگانم به یکی از مخلوقاتم پناه نبرد که "بدانم قصدش همان است"، جز آنکه اسباب و وسائل آسمان‏ها و زمین را از دستش ببرم و زمین زیر پایش را فروریزم و به هر وادی هلاکتی افتد، باک ندارم.»


نکته اینجاست که امام نفرمود: در موانع و مشکلات و بهبود زندگی دنیوی، به "مخلوقات" رجوع نکنید!" بلکه فرمود: گمان نکنید که مخلوقات، "تاثیر نهایی و استقلالی" دارند بلکه مخلوقات، تنها وسیله ای برای جاری شدن الطاف خداوندی" هستند!

2-  پیشرفت ظاهری، تنها ملاک برتری نیست. ای بسا که کشورهایی مالامال از پیشرفت ظاهری باشند، اما "هویت انسان" در آن کشورها، شدیداً آماج تیرهای زهرآگینی چون فساد اخلاقی، بی اعتقادی و بی هویتی باشد، چراکه انسان، برای "ابدیت" خلق شده  است و تنها هدفش، این "موقت سرا" نیست.


جمع بندی بحث آنکه: دین مسئول پاسخگویی به همه مسائل نیست. دین، در کنار دیگر علوم و فنون و تخصص ها، ما را به سعادت و رفاه می‌رساند. از طرف دیگر، رفاه دنیوی نیز بدون "سطح قابل قبولی از معنویت در جامعه"، محکوم به شکست و بن بست است و انسان را به سرمنزل مقصود، نخواهد رساند.  



راه حل هایی جهت پیشرفت: 


1- تفکیک وظائف بر اساس میزان تخصص و کارایی و عدم دخالت ت، یون و دیگر گروه های جامعه در اموری که تخصص ندارند. 

2- جلوگیری از رانت و رابطه های فسادخیز به وسیله نظارت عمومی.

3- مطالبه گری و عدالت طلبی به شیوه اخلاقی، آگاهانه و هوشمندانه.

4- قدرتمندشدن شبکه های اجتماعی به جهت توسعه آگاهی و شفاف سازی.

5- توسعه آزادی بیان در جهت حفظ منافع ملی.

6- طرد نکردن افکار و سلایق متفاوت به بهانه های نخ نما. 
 7- دوری از اعتراض با شعارهایی کور و هیجانی، تولید کینه و بغض، و فاصله انداختن بین مردم و ت، یا مردم و مسئولین. 

8- افزایش مطالعه و شناسایی افراد متخصص و سالم.

9- مبارزه با فساد در هر لایه آن، به صورت تک تک یا جمعی.


نظر شما چیست؟ چه راه حل های دیگری به ذهنتان می رسد؟ 

یکی از دوستان گرامی، لطف فرمودند این مطلب را با ویرایش قبلی به سایت خبری تحلیلی الف فرستادند و منتشر شد.

 از هر دو ایشان سپاسگزارم.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

حامی وب نماد مهر نوین کابین لوازم خانگی نمایندگی یعقوبی کد1383005 شهرستان بهارستان اجاق گریل صنعتی ویک پیدا فوتبلاو Harfaye ye adame mamoli گروه حل مشکلات موبایل و کامپیوتر